فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

یـــــلدا


شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.

این شب در نیم کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

ادامه مطلب ...

روزی روزگاری...

  

    گنجشک به خدا گفت : « لانه ی کوچکی داشتم،آرامگاه خستگی ام،سرپناه بی کسی ام، طوفان تو آن را  از من گرفت.»

خدا گفت :

   « ماری در راه لانه ات بود،تو خواب بودی، باد را گفتم لانه ات را واژگون کند،آنگاه تو از کمین مار پر گشودی!!!

چه بسیــــــار بلا ها که از تو بواسطه ی محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنی با من برخاستی!»

ادامه مطلب ...

ای حسین ...!


ای حسین!

روزهای سوگواری تو رسید اما ، من خوشحال هستم! آری من خوشحال هستم زیرا دیگر مانند سال پیش (یا سالهای پیش) دیگر با باری از گناه و پستی به درگاهت نمی آیم و مراسم زیبای سوگواری تورا با حضور خودم ناپاک نخواهم کـــــرد . میدانم که تو گنه کاران رو میبخشی، همانطور که خدای تو میبخشد، اما امسال حس خوبی را دارم، زیرا دیگر آن گناهان را رها کرده ام و روحم را زنده نموده ام.

امسال با جان و دل برایت زنجیر میزنم، با جان و دل در سوگواری تو شرکت میکنم...

اما هنوز مزاحمت هستم! زیرا بازهم با دلی پر آمده ام که در سوگواری تو، با تو درد و دل کنم!


یا حســـیـن (ع)

ادامه مطلب ...

داستان : پیمان اهورایی - بخش دوم

...   چندساعتی از سفر گذشته بود  و کاروان در شهری کوچک ایستاد تا مسافران استراحتی کنند.پژمان نیز برای تهیه نمودن برخی از وسایل مورد نیاز به بازار شهر رفت تا آنها را خریداری نماید.زمانیکه پژمان به بازار رسید،از صحبت های مردم آگاه شد که بازهم سربازان دشمن به نیشابور حمله برده اند.اما چون خبری از بسیاری از مردم این شهر پیدا نکردند،در راه کاروانها بدنبال کاروان نیشابور میگردند.

     پژمان سریعا خود را به رییس کاروان نیشابور رساند و به او گفت که باید هرچه سریع تر کاروان راه بیفتد تا دشمن به کاروان نرسیده و جنایت های دیگری را به راه نیندازد.

ادامه مطلب ...

باران . . .


باران می بارد ...

                

                       صدای چک چک قطره ها

                        میزند ضربه ها

                          بر این دل بی دوا

          

ادامه مطلب ...