فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

ای حسین ...!


ای حسین!

روزهای سوگواری تو رسید اما ، من خوشحال هستم! آری من خوشحال هستم زیرا دیگر مانند سال پیش (یا سالهای پیش) دیگر با باری از گناه و پستی به درگاهت نمی آیم و مراسم زیبای سوگواری تورا با حضور خودم ناپاک نخواهم کـــــرد . میدانم که تو گنه کاران رو میبخشی، همانطور که خدای تو میبخشد، اما امسال حس خوبی را دارم، زیرا دیگر آن گناهان را رها کرده ام و روحم را زنده نموده ام.

امسال با جان و دل برایت زنجیر میزنم، با جان و دل در سوگواری تو شرکت میکنم...

اما هنوز مزاحمت هستم! زیرا بازهم با دلی پر آمده ام که در سوگواری تو، با تو درد و دل کنم!


یا حســـیـن (ع)

ادامه مطلب ...

بازم ....

بازم دلم گرفته!

انقدر دیگه وضعیتم بده که حوصله ی انتخاب تصویر برای این پست رو نداشتم .

دیگه واقعا دارم خسته میشم!...دوستان ! عزیزان ! دیگه واقعا دارم کم میارم! البته امروز که عید بود به خودم میگفتم حضرت ابراهیم بخاطر خدا حاضر بود پسرشو بکشه بعد من بخاطرش نتونم صبر کنم؟! یخورده صبر بخرج بدم؟

اما الان دیگه واقعا دارم کم میارم....میترسم نتونم ادامه بدم.از هرکسی هم که کمک میخوام یه چیزایی میگه که با عقل من جور در نمیاد...البته بجز برخی دوستان که خیلی بهشون ارادت دارم!

در کل دیگه دارم کم میارم.....

آخه به خدا به پیر به پیغمبر خیلی سخته! نمیخوام الکی بهونه بیارم



اما واقعا کم آوردم!!!!



از طلا بودن پشیمان گشته ایم      مرحمت فرموده مارا مس کنید

خسته شدم ....

خسته شدم...

از این همه تباهی

از این همه بدبختی

از این همه گناه

از این همه بی احساسی ، از این همه بی منطقی ، از این همه بی مهری

میدونم همه ی شما از اینکه یکی تو وبلاگ درد و دل کنه خسته شدید. اما نمیتونم اینکارو نکنم.اینجوری از درون خالی میشم.اما درد و دلم مثل این درد و دل های کلیشه ای نیست.نه من عاشقم نه چیز دیگری.البته چرا، من عاشقم! اول عاشق خدای خودم و بعد عاشق ایرانم! الان خیلی آشفته هستم ....انقدر آشفته که هنوز نرفتم سراغ درسم!خیلی دنیا و جامعمون بهم ریخته...خیلی بد شده...هیچی جای خودش نیست!

یکی منطق داره،دانش داره، عقل داره، اما احساس نداره

یکی سرشار از احساس هست اما بدون منطق و عقل هست

یادمه دکتر شریعتی در همین رابطه یه چیزی میگفت که بسیار زیبا بود اما الان یادم نیست! یکی دم از دینداری میزنه اما در خیلی موارد به گفته ی دین عمل نمیکنه.یکی هم که بی بند و بار هست و اصلا نمیدونه دین چیه...

هیچی جای خودش نیست!دیگه خبری از اون جامعه ی ایده آل ایرانی نیست.دیگه خبری از مهر ومحبت نیست.انقدر وضعیتمون بد شده که هموطنمون رو دشمن میشناسیم! دیگه اون وحدت نیست...

ادامه مطلب ...

غروب...

نمیدونم چرا همیشه غروب جمعه دلگیر هست...!

از بچگی دلگیر بودن این روز و مخصوصا غروبشو حس میکردم... نمیدونم واقعا چه حکمتی هست که دلگیر هست برام.نمیدونم شما هم اینجوری هستید یا نه؟اگه آره بهم بگید پس واقعا چرا دلگیره؟چه کنم بادل تنها چه کنم!

بر خاک بخواب..نازنین تختی نیست              آواره شدن حکایت سختی نیست

    از پاکی اشک های خود فهمیدم                   لبخند همیشه راز خوشبختی نیست